مبارزه ی قهرآمیز، ابزار خودرهایی مردم ایرانياداشت روز کورش عرفانی
کورش عرفاني
-->
نزدیک به بیست و نه سال بقای رژیم ضد انسانی و ضد ایرانی پوچ بودن تمامی نظریه های مبارزات مسالمت آمیز و موجه بودن نظریه ی مبارزه ی قهرآمیز را به اثبات رسانده است. رژیم تا دندان مسلح جمهوری اسلامی نشان داده است همانقدر که نسبت به ادامه ی حیات پرگویان بی عمل بی اعتناست، نسبت به حداقل کنش گرایی یک نوجوان بلوچ و کرد با حداکثر خشونت و قدرت برخورد می کند. نباید فراموش کرد که ساختارهای درون نظام طوری تنظیم شده است که توانایی برخورد با انواع اهرم های فشار مختلف را دارد و چشم اسفندیار آن تنها یک چیز است و آن، کنش مسلحانه می باشد. این تنها و تنها در مقابل گلوله بوده است که جمهوری اسلامی ترس و وحشت را تجربه کرده و قلدری ستمگرانه ی آن رنگ باخته است. این سنت مبارزات ضد دیکتاتوری بوده و همچنان نیز هست.
بدیهی است که منظور از مبارزه ی قهر آمیز عملیات کور، نا آگاهانه و پراکنده نیست. شکل ایده آل این مبارزه نبرد مسلحانه ی مردمی توسط توده های خودآگاه و سازماندهی شده است. لیکن در شرایطی که مثلث شوم مسخ و ترس و جهل مردم را فلج ساخته است حرکت های منفرد نیز، در صورت تداوم داشتن و هدفمند بودن، می تواند در شکستن این مثلث نقش داشته باشد. هم از این روی اخباری مانند آنچه در برخی سایت های خبری منتشر شده است جای امیدواری بسیار دارد : « به گزارش سایت حکومتی رسا متعلق به حوزه علمیه قم، آخوندی به نام هشام سيمری، یکی از امامان جمعه رژیم در شهر اهواز شب گذشته بدست افراد ناشناس به ضرب گلوله بهلاکت رسیده است. »
[1]اقداماتی از این دست که پایان بخش حیات ننگین کاربران جنایتکار رژیم است سبب می شود که جبهه ی ترس جا عوض کند و وحشت از میان مردم به میان عوامل رژیم منتقل شود. نتیجه ی این دست عملیات که در هفته ها و ماههای اخیر گسترش یافته این خواهد بود که هیچ یک از آمران و عاملان جنایت و سرکوب در درون جامعه احساس امنیت نکنند و بدانند که در پاسخ به سرکوب و جنایت رژیم، دست انتقام خلق هر لحظه و در هر کجا در جستجوی آنهاست: در اینجا و در آنجا، امروز یا فردا. این احساس وحشت از انتقام خونین و برحق خلق، سگ های هار رژیم را به وحشت انداخته و ترس را بر جان و روان آنان حاکم و آنها را فرسوده خواهد ساخت، همچنانکه بیش از یک ربع قرن است آنان این وحشت را به وحشیانه ترین شکل خود بر جسم و روح این مردم مظلوم حاکم ساخته اند و انسان ایرانی را به بدترین شکل خود تحقیر و آزار می کنند. تصاویر اعدام ها و برخوردهای اخیر ماموران رژیم با جوانان در کوچه و خیابان های شهر بهترین گواه بر این ادعاست.
[2]این تنها وتنها با غرش مسلسل در کنار گوش این جانوران انسان نماست که می توان زبان مناسب برای سخن گفتن با آنان را یافت. هرگونه تلاش برای گفتگو و گرایش های زبونانه ی سازش با رژیم تف سربالایی است که سی سال است بر رخ همه ی متوهمانی افتاده است که خواسته اند زبان دیگری جز قهر عملی را با رژیم بیازمایند. نمونه ی اشتباه تاریخی رهبران کرد، قاسملو و شرفکندی در این باره گویاست.
در مقابل رژیمی که آدمکشان خود را در روزهای اخیر به پاریس فرستاده بود تا چاقو به روی مخالفان بکشند
[3] و پرونده ی سیاهش مملو از اعدام و ترور و کشتار است، روش منطقی مبارزه و ندای وجدان انسانی فقط یک نوع برخورد با رژیم بازاری-آخوندی-پاسداری را توجیه می کند : مبارزه ی قهر آمیز.
نگارنده با تمامی انتقادی که بر مجاهدین دارد برخورد قهرآمیز سازمان با رژیم را نمودی از تشخیص درست آنان از ماهیت تغییر ناپذیر جمهوری اسلامی می داند و امیدوار است که تلاش های موجود برای بیرون کشیدن نام سازمان از لیست سازمان های تروریستی – بشنوید به ویژه لیست سازمان هایی که مبارزه ی قهر آمیز را برای حق طلبی انتخاب کرده اند – شرایطی را فراهم کند که این سازمان بتواند با بازسازی شبکه ی تشکیلاتی خویش مبارزه ی قهرآمیز را به طور عملی در داخل کشور و در مرزهای ایران از سر گیرد. بدیهی است که در آن صورت این سازمان ازحمایت عملی وسیع توده های به جان آمده وهمه ی آنانی که می دانند پاسخ رژیم جز قهر نیست برخوردار خواهد شد. اما این سازمان باید پیش بینی کند در صورتی که دولت های غربی بخواهند برای طولانی ساختن عمر رژیم، نام او را در لیست فوق نگه دارند، با ابتکارات قهرآمیز خویش در داخل کشور – با یا بدون به رسمیت شناختن عملیاتش - جو خفقان و وحشت کنونی را چنان بشکند که بتوانند در سایه ی یک تغییر کیفی شرایط داخلی، موقعیت خارجی خویش را نیز- بخصوص در داخل عراق- به نفع خود دگرگون سازد.
به همین ترتیب که زمان برای کنش گرایی قهرآمیز در کردستان مناسب است. تشکل های کرد مسلح ایرانی باید با بیرون کشیدن خویش از قید و بند حکومت دست نشانده ی محلی کردستان عراق که حافظ منافع آمریکا و اسرائیل است اجازه ندهند مبارزه ی این سازمان ها تحت تاثیر تصمیم گیری ها ی واشنگتن و تل آویو قرار گیرد. مبارزه برای حفظ شرافت خویش و فراهم ساختن خود رهایی خلق نیاز به هیچ اجازه ای ندارد. کردستان یکی از مناطقی است که ضربه پذیری رژیم در آن بالاست و به همین دلیل، تشکل های مسلح و مردمی کرد و غیر کرد می توانند در این استان ضربات جدیی به ماشین نظامی جمهوری اسلامی وارد سازند. این نیازمند کنار گذاشتن ترس و سازش و مصالحه با دشمنان همیشگی خلق ها، یعنی امپریالیسم و صهیونیسم، است. هیچ سازمان انقلابی که بخواهد لایق این نام باشد نمی تواند جز از خلق خود اجازه و مشروعیت بطلبد. هرگونه تلاش برای کسب مشروعیت از منبع دیگری جز توده های مردم می تواند از یک سازمان انقلابی یک تشکل فرامردمی بسازد که می خواهد از بالای شانه ی مردم به قدرت دست یابد. باید از این خطای مهلک پرهیز داشت.
به عنوان نتیجه گیری می توان گفت که با توجه به اینکه سرنگونی رژیم جز با نبرد قهرآمیز غیر قابل تصور است بهتر آنست که سازمان هایی که به این نوع مبارزه باور دارند هم از حیث نظری و هم از لحاظ عملی شرایطی را برای خویش فراهم سازند که بتوانند در آن، علیرغم همه ی دشواری ها و موانع، به طور عملی دست به این نوع از کنشگری بزنند. وقایع امشب تهران و تبریز و به آتش کشیدن پمپ بنزین ها توسط جوانان خبر از نارضایتی چنان عمیق دارد که راه را برای کنش های قهرآمیز باز می کند. نبرد قهرآمیز زمینه ساز خود رها سازی خلق است.
* *
[1]http://www.iranpressnews.com/source/026074.htm
[2]http://www.iranpressnews.com/source/025650.htm
[3]http://www.mojahedin.org/pages/newsdetails.aspx?newsid=17256
منبع: سايت ديدگاه