سردارجنگل
اسماعیل ططری - نوشته کاظم مصطفوی
اگر مدعي داشتن اعصابي پولادين هستيد يك دقيقه، و نه ببيشتر، به اين عكس خيره شويد! من اعتراف ميكنم نتوانستم. شايد علتش اين باشد كه اول رفتم سراغ مصاحبهاش با خبرگزاري انتخاب و ياوههايش را با هرضرب و زوري بود خواندم. بعد از آن است كه ديگر نميتوانم ولو يك دقيقه به اين جناب به عنوان يك «همنوع» نگاه كنم.باور كنيد مطلقاً قصد نوشتن طنزي ولو تلخ را ندارم. به شدت احساس توهين ميكنم و فقط ميخواهم از يك سوء تفاهم احتمالي «همنوع» بودن با ايشان جلوگيري كنم. موجودي را كه در عكس ملاحظه ميكنيد اسماعيل ططري نام دارد. ايشان دو بار به عنوان نماينده اول مجلس رژيم از كرمانشاه به خورد خلقالله داده شده. الان هم به نوشتة خبرگزاري انتخاب (23فروردين85) «مشاور عالي حجتالاسلام مهدي كروبي» هستند. البته خود او گفته است كه با حكم رسميزنگنه وزير نفت زمان خاتميدر « مجمع حوزه وزارتي» آن وزارتخانه كه معلوم نيست چه طويلهيي است مشغول است. علاوه براين، ايشان خود مدعي مصدر خدمات ارزندهيي به همشهريانش در مدت وكالتش در مجلس رژيم است. از جمله «كارخانه پتروشيميبه كرمانشاه بردم، راهآهن غرب كشور، فرودگاه بينالمللي، برق كشي به روستاها، 120هزار نامه مردم كرمانشاه را پاسخ دادم».اين موجود (كلمه بهتري در وصفش پيدا نكردهام) از سالها قبل با اظهارات عجيب و غريبش مضحكة خاص و عام بود. به طوري كه خبرگزاري انتخاب هم كه از خبرگزاريهاي «خودي» است برايش نوشته: «در سال 1372 هنگاميكه انتخابات چهارمين دوره مجلس شوراي اسلاميدر كرمانشاه برگزار شد شخصيتي در ميان نامزدها حضور يافت كه توجه عامه مردم را به خود جلب كرد كه شايد چهره خاص و سخنرانيهاي صريحش باعث اين موضوع بود. در همان ايام در هر خانه و محلهيي در كرمانشاه صحبت از ططري و سخنان و حكايتهايش بود، كه اغلب به طنز تعبير ميشد». معناي واقعي اين كلمات اين است كه ططري به واقع روي دست ملاحسني اروميه بلند شده بود و با ياوههاي خودش تبديل به يك جوك مجسم شده بود. همين خبرگزاري در ادامة معرفي او نوشته است: «در طول اين سالها هميشه يكي از سوژههاي مدنظر خبرنگاران بوده و مصاحبههاي متعددي از او در نشريات جناحهاي مختلف به چاپ رسيده است، و شايد دليل اين امر هم صداقت در گفتار و صراحت كلام او باشد» من تا چندي پيش معناي «صراحت»ي را كه خبرگزاري انتخاب نوشته همان «بلاهت» ميدانستم. اما با خواندن مصاحبه آخر اين موجود و حرفهايي كه زده است نظرم عوض شده. دلم براي تمام ابلهان جهان ميسوزد كه در رديف ططري قرار بگيرند. اسم دقيقتر اين صراحت «بربريت عريان» است. براي اين كه مبادا سوءتفاهميشود اجازه بدهيد قسمتهايي از اين مصاحبه را با هم مرور كنيم.تيتر مصاحبه عبارتست از : «آلمانيها اگر بشر بودند يك زن رقاص، رئيسشان نميشد!» از همين تيتر كافي است كه آدم طرف خودش را بشناسد و پي به چند و چون «صراحت» طرف خودش بشود. اما دندان روي جگر بگذاريد و با هم دقايقي در اصطبلي با بوي نه چندان خوشي بايستيم. تنها براي شناختن رژيم آخوندي خيلي مفيد نيست. مصارف ديگري دارد ! كه خودتان اذعان خواهيد كرد.ططري در ابتداي مصاحبه مقداري ناز و گله كرده براي مطبوعات كه حرفهايش را سانسور كردهاند! (واي به حال آن كه همه اش را مينوشتند. تازه سانسور شدهاش اين چيزهاست كه ملاحظه ميكنيد) سپس در پاسخ وضعيت دانشگاههاي كشور گفته است: « وضعيت دانشگاهها از نظر ادبيات زياد جالب نيست، چون هويت ايراني دارد از بين ميرود و تقاضا دارم از اساتيد مجرب دانشگاه كه كتاب شاهنامه فردوسي را در دانشگاهها تدريس كنند!» با معذرتخواهي از خوانندگان اعتراف كنم كه به دليل مقداري عصبيت صنفي من اصلاً دوست نداشتم نوشته خبرگزاري انتخاب را نقل كنم كه: « وي در ادبيات نيز دستي دارد و كتاب «گلزار بهشت» مجموعه اشعار اوست كه چند سال پيش منتشر شد». اما اينجا پاي «هويت ايراني و بيهويتي دانشجويان» در ميان است. و يا دلش براي شاهنامه سوخته كه:« شايد بعضيها فكر كنند چون اسم شاه دارد نبايد آن را مطالعه كرد اما هيچ كس به اندازه فردوسي با پادشاهان مبارزه نكرد». نه فكر كنيد كه ططري در زمينه مسائل ديگر خداي ناكرده مرتجع هستند. ايشان به آزادي مطبوعات شديداً معتقدند و اصلاً آن را «يكي از دستاوردهاي دولت آقاي خاتمي» ميدانند. منتها يك اشكال كوچك وجود دارد كه آن هم اين است كه خبرگزاري «خودي» انتخاب از دست هرج و مرجهاي به وجود آمده و «دامنه آزادي بي حد و حصر مطبوعات در زمان آقاي خاتمي» به فغان ميآيد. و ططري پاسخي ميدهد كه دهان «تمام ياوهگويان شرق و غرب» بسته ميشود: «اين ديگر مقصر مردم بودند نه آقاي خاتمي».همچنين ايشان تعاريفي از مفاهيم بسيار پيچيده سياسي و حقوقي دارند كه به راستي خواندني است. مثلاً در تعريف عدالت گفتهاند: «يعني هركس بايد سرجاي خودش باشد، اين ارزش دارد و افراد فرومايه را به كارهاي بزرگ نگذارند». همينطور از نظر ايشان حزب عبارتست از: « يك تعدادي جمعيت دور هم جمع شدهاند به عنوان حزب، ميگويند دور و برهم جمع شويم و به هم تكيه بزنيم تا به ما حمله نشود...!» برهمين سياق وقتي در برابر اين سؤال قرار گرفته است كه «حزب اعتماد ملي براي مردميكه در فقر معيشتي به سر ميبرند ميخواهد چه كار مثبتي انجام دهد؟» يك دفعه كتش را در ميآورد و برق چاقوي ضامندارش را به رخ خبرنگار ميكشدكه: «خب، حزبهاي ديگر چه كار كردند و چه معجزهيي انجام دادهاند، اين هم يكي از آنهاست! شما معجزات آنها را بگوئيد تا من هم از معجزات اين برايتان بگويم». اما قضيه اين همه علاقة ططري به كروبي هم بيحكمت نيست. قسمت مهمياز مصاحبه به روشن كردن مواضع حزب اعتماد و شخصيت كروبي اختصاص دارد. ططري «مراد» خودش را با اين كلمات توصيفش ميكند: «يك مرد بزرگ، يك چهره با شخصيت و يك مجتهد با سواد» ما هم زياد مته روي خشخاش نميگذاريم و تعجب نميكنيم با تمسك به ضربالمثل معروف بيله ديگ بيله چغندر از قضيه درميگذريم. ميزان علاقه ططري به كروبي بهحدي است كه دربارة انتخاب نشدن ايشان در جريان رياست جمهوري ميگويد : «آقاي كروبي تا 5صبح نفر اول بود اما روزنامه كيهان ساعت 12شب يعني درست 5ساعت قبل اعلام كرد كه خبرها را ببنديد و كاسه كوزهها را جمع كنيد و به خانههايتان برويد. رئيسجمهور مشخص شد! حالا يك دفعه چطور ورق برگشت و اين چه معجزهيي بود من نميدانم» در اين نقطه آن روي ططري بالا آمده است. دل پرخون او از دولت مهرپرور احمدينژاد بيشتر آشوب ميشود و در پاسخ: «اگر جاي احمدينژاد بوديد چكار ميكرديد» در جا ميگويد: «حالا كه نيستيم» جواب يك دهان كجي ناشي از دلخوري است. دلخوري وقتي بيشتر روشن ميشود كه بلافاصله اضافه ميكند: «اصلا ما را تأييد نميكنند» اما دلش آنقدر پر است كه تا اصل قضيه را نگويد راحت نميشود: «من شيعه هستم آن هم شيعه تندي هستم، هشت سال هم با صدام درگيري داشتم و دو دوره هم نماينده مجلس بودم، چرا بايد مرا تأييد نكنند؟» قضيه به اندازه كافي روشن هست؟ ايشان از سيليخوردگان نظام هستد. او را با تمام توحشش تاييد نكردهاند! ططري اين را ميگويد و كاري هم به اين ندارد كه خواننده را دچار اين سؤال كند كه مجلس فعلي ارتجاع چه جنگلي و با چه درندگاني است كه حتي ططري را تحمل نميكند.اما فراز اصلي درافشانيهاي ططري قسمت مربوط به زنان است. او حرفهايي در مورد زنان دارد كه فقط بايد شنيد و خواندنشان تا بدانيم معناي «توحش» و «بربريت» چيست. قسمتي از سؤال و جوابها را عينا نقل ميكنم: «- آقاي كروبي گفتند كه خانمها بايد وارد مجلس خبرگان شوند، شما چه نظري داريد؟- چه عيبي دارد بفرمايند و وارد شوند!- يعني شما موافقيد؟- تا جايي كه به حيثيت زنها لطمه نخورد چه اشكالي دارد، اما نه هر زني...! چون شايد يك وقتي مرد و مجتهد نبود، پس مملكت بدون سرپرست باشد!- يعني اگر نسل مردها منقرض شود؟- نخير، در جهان سوم و هيچ كجاي دنيا حتي آمريكا اين چنين چيزي جا نميافتد كه زن همه كاره باشد، چون نميتواند آن قدرت مرد را داشته باشد.- ببينيد، سؤال من اين است كه شما به عنوان مشاور عالي آقاي كروبي آيا موافق حضور زن در مجلس خبرگان رهبري هستيد يا نه؟- بله موافقم.- يعني يك زن ميتواند رهبر يك ملت را انتخاب كند؟- باب اجتهاد در تشيع باز است!- پس طبق نظر شما، يك خانم ميتواند يك آيتالله را به عنوان مرجع تقليد و رهبر ساير شيعيان جهان انتخاب و معرفي كند.- نخير نميتواند!- پس چطور ميتواند عضو مجلس خبرگان رهبري باشد؟- خب زني كه در حوزه علميه هست ميتواند براي كشورداري نظر بدهد... براي رضاي خدا سر من را به باد نده!» حتماً دقت كردهايد و جايي براي سوءتفاهم نيست كه بحث برسر «رهبري» زنان نيست بلكه زنان زنان حتي نميتوانند يك آيتالله را به عنوان مرجع انتخاب و معرفي كنند. حالا فكر ميكنيد چنين جانوري(تصديق ميكنيد كه واژه گوياتري از واژة موجودي است؟) وقتي در برابر يك سؤال انحرافي كه نظرش را در مورد خانم آنجلا مركل، صدراعظم آلمان، ميپرسد قرار ميگيرد چه جوابي ميدهد؟ عين جواب را نقل ميكنم كه بي نياز از هرگونه تفسيري است: «آلمانيها اگر بشر بودند يك زن رئيسشان نميشده! و اگر شعور داشتند به دنبال اين زن رقاص! كه معلوم نيست چه زني است راه نميافتادند و واقعاً اين زن براي آلمانيها يك ننگ بزرگي است و نبايد اين بلا را سر خودشان ميآوردند...».هرچند صفحات بسيار بيشتري را ميتوان در توصيف جانوري به نام ططري نوشت. اما بگذريم. فقط توضيح اول اين وجيزه را تكرار كنم تا از يك سوءتفاهم احتمالي «همنوع بودن با او» جلوگيري كنم، در واقع من حاضرم در هرجنگلي دست به گردن هر درندهيي بيندازم و عكس يادگاري بگيرم و آن را امضا كنم ولي حاضر نيستم با ططري در يك «نوع» ردهبندي شوم.
افاضات ملا حسنی راجع به ازادی
6ارديبهشت: ملاحسنی در اعتراض به بدحجابی:در شهر قم نيز آزادي رسوخ كرده!
*در اسلام چيزي به نام آزادي نداريم.. احمدي نژاد هم مانند امام زمان هرگز از آزادي، غضنفر و مضنفر سخني به ميان نياورد و فقط گفت عدالت
روزنامه اعتماد: غلامرضا حسني امام جمعه شهر اروميه در تازهترين اظهارات خود با ذكر آيات و احاديثي در مورد آزادي اظهار داشت كه "در اسلام چيزي به نام آزادي نداريم و برنامه حكومتي امام عصر بر اساس عدالت خواهد بود و احمدي نژاد هم مانند امام زمان (عج) عدالت را سرلوحه عملكرد خود قرار داده و هرگز از آزادي ، غضنفر و مضنفر سخني به ميان نياورد و فقط گفت عدالت. متاسفانه شاهديم كه در اثر شعارهاي آزادي دولت گذشته دختران ما به بد حجابي و بي حجابي روي آوردند.
به گزارش انتخاب حسني در حالي كه پاچه شلوار خود را تا بالاي زانو كشيده و پاي لخت و عريان خود را به جماعت حاضر نشان ميداد اظهار داشت: "طي سفري كه اخيرا به قم داشتم شاهد بودم كه در شهر قم نيز آزادي رسوخ كرده و سه تن از دختران در حالي كه آستين شلوارشان از پاهايشان قهر كرده و شلوارك پوشيده بودند همانند پاي لخت من كه ميبينيد ميگفتند آزادي آزادي آزادي. من ابتدا فكر كردم كه نكند باران ميبارد كه اينها چنين كرده اند لذا من نيز مانند آنها آستين شلوارم را تا زانو بالا كشيدم ولي وقتي شيشههاي عينكم را با دستمال پاك نمودم ديدم كه آقا باران نمي بارد بلكه آزادي ميبارد."
امام جمعه اروميه با اشاره به بازديدي كه از يكي از سدهاي در دست ساخت اردبيل انجام داده بود خطاب به استاندار اردبيل گفت :"آقاي استاندار لطفا پيگيري كنيد تا اعتبارات مورد نياز جهت اتمام كارهاي عمراني اين سد جذب گردد، آقاي استاندار بايد بداني كه مزد يك كارگر اكنون هشت هزار تومان است و فردا اين رقم ده هزار تومان خواهد شد پس عجله كنيد، من وقتي سد شما را ديدم به ياد سدي افتادم كه در زمان ظهور امام زمان (عج) مزارع هشت كشور منطقه را سيراب خواهد كرد و من در تحقيقات شخصي ام در مورد ظهور به آن دست يافتهام."
نمونه .......یا کیک زرد؟؟
فتوای ورزشی
فردا نيوز : پس از دستور احمدی نژاد به رئیس سازمان تربیت بدنی درباره زمینه سازی برای حضور بانوان در ورزشگاههای
ورزشی، موجی از تعجب و مخالفت در میان محافل مذهبی و سیاسی به راه افتاد و در تازه ترین موضعیگیری، حضرت آيت الله فاضل لنكراني با صدور فتوايي با این امر مخالفت کرد. ایشان در این فتوا اعلام كرد: از نظر فقهي نظر زن به بدن مرد حتي بدون لذت و ريبه جايز نيست؛ بنابر اين شرکت بانوان در مکانهاي عمومي ورزشي که همراه با اختلاط است به هيچ وجه جايز نيست. متن كامل اين فتوا بدين شرح است: بسمه تعالي به دنبال سوالات و استفتائات فراواني که از طريق تلفن و يا به صورت کتبي و يا حضوري از اينجانب در رابطه با حضور بانوان محترم در ورزشگاهها شده است، اشعار مي دارد که اولا از نظر فقهي روشن است که نظر زن به بدن مرد حتي بدون لذت و ريبه جايز نيست و ثانيا از مسائلي که اسلام روي آن تکيه فراوان دارد، عدم اختلاط زن و مرد است و ملاحظه شده است که اختلاط در جوامع غربي و متاسفانه در برخي نهادهاي داخلي چه مفاسد فراواني به دنبال داشته است. بنابر اين شرکت بانوان در مکانهاي عمومي ورزشي که همراه با اختلاط است به هيچ وجه جايز نيست و در اين امکنه ولو مکانهاي خاصي براي زنان اختصاص يابد اما مفاسد اختلاط بر آن مترتب است . و لازم است دولت محترم جمهوري اسلامي مکانهاي مستقلي را با رعايت همه ضوابط شرعي براي بانوان جهت امور ورزشي اختصاص دهد و از اين جهت تبعيضي بين آنان قائل نشود. انتظار آن است که حرکت مسئولين محترم در مسير احياي ارزشهاي اسلامي باشد و از اموري که موجب خدشه دار نمودن اين امر است اجتناب نمايد. خداوند به همه توفيق عمل به احکام اسلامي را عنايت فرمايد. محمد فاضل 1385/2/5
تبصره
ارجج است که میان استادیوم پرده ای بکشند و زنها را پشت پرده جا دهند وتلویزیون برایشان بگذارند. و اگر مردها به هیجان آمدند و فریاد کشیدند زنها گوشی بگذارند که نشنوند و جایز نیست که زنها به پاهای مردهای ورزشکار نگا ه کنند و همچنین مکروه است که بدستهایشان هم نگاه کنند . البته اگر دولت اسلامی زنها را به بهانه ای درخانه ها نگهدارند ارجح است
محمد فاضل
سخنان خواندنی نماينده اصفهان در خصوص حضور زنان در استاديوم آزادی و حجاب
سخنان خواندنی نماينده اصفهان در خصوص حضور زنان در استاديوم آزادی و حجاب : دربهاي ورودي استاديوم زنانه و مردانه شود // هيجانات بازي گاهي اوقات موجب بروز رفتارهاي ناشايست ميشود و بهتر است ورود زنان به داخل اين نوع اماکن ممنوع شود
نماينده اصفهان در مجلس هفتم در واكنش به صدور مجوز ورود زنان به استاديوم آزادي از سوي رييسجمهوري گفت: وقتي نميتوانيم جلوي خسارت ناشي از هيجانات بازي را در تماشاگران فوتبال بگيريم، قطعا قاطي كردن چند تا خانم هم به اين جريان اصلا صورت خوشي نخواهد داشت
لابد مرد های به جوش و خروش آمده به جای فوتبالیست ها برای زنها هورا می کشند!!!. محمدحسين استكي در گفت وگو با خبرنگار پارلماني" ايلنا" گفت: اگر ايران نيز مانند ساير جوامع قدرت اين را دارد كه مراكزي نظير استاديوم آزادي كه محل برگزاري مسابقات فوتبال است را كنترل كند و محيطي سالم و امن براي حضور زنان مبدل كند، هيچ اشكالي در آن نيست.وي افزود: متاسفانه هيجانات بازي گاهي اوقات موجب بروز رفتارهاي ناشايستي در چنين اماكني ميشود كه اگر ضابطين امور نتوانند چنين مسايلي را كنترل كنند، به نظر ميرسد ورود زنان به داخل اين مراكز به صلاح نيست.
خب زن و دخترخودت را نفرست . بقیه هم خودشان میدانند عجب حرفیه ها!!
عضو فراكسيون اكثريت مجلسهفتم با اشاره به لزوم جداسازي دربهاي ورودي زنان و مردان و كنترل رفتارهاي ناشايست احتمالي ناشي از بروز هيجانات در صورت صدور مجوز ورود زنان به استاديوم آزادي گفت: همين الان نيز تماشاگران فوتبال به دليل عدم كنترل كامل براثر هيجانات ناشي از بازي اقدام به تخريب اتوبوس و وسايل نقليهاي ميكنند كه در اختيار آنها قرار دارد و اگر 4 تا خانم نيز قاطي اين جريان شوند، اصلا چهره مناسبي ندارد.
اگرزن قاطی بشه بیشتر اتوبوس خرد میکنند!!- استكي افزود: فكر نميكنم آنقدرها هم لازم باشد كه حضور زنان را در چنين اماكني به صورت كنترل نشده تجربه كنيم.
جناب آقا فکرمیکند در قفس خرس ها را میخواهد بازکند .
نماينده اصفهان كه خود از تذكر دهندگان به رييسجمهوري نسبت به مقابله با بدحجابي در جامعه بود، در مورد سخنان اخير احمدينژاد در هيات دولت مبني بر اينكه ترويج حجاب اسلامي نيازمند برخورد آمرانه نيست، گفت: مراحل اطلاع رساني و آموزش در مورد حجاب در جامعه ايران انجام شده است و الان فرصت آن است كه با افرادي كه به مقررات جامعه اعتنايي نميكنند و با شلوار سرزانو و پوششهاي نامناسب وارد خيابان ميشوند، برخورد جدي شود.
امیدوارم که شلوارهاشان را کوتاه ترکنند تا بیشتر حرص و جوش بخوری
وي افزود: البته سخنان دكتر احمدينژاد بيشتر معطوف تبليغات منفي دوره انتخابات خود مبني بر جداسازي پياده روها و ديواركشي در دانشگاهها بود و بدحجابي از جمله مواردي است كه جايي از ارعاب ندارد و همانند كسي كه از ديوار خانه كسي بالا مي رود، جرم و بزهاي آشكار است.وي افزود: برخي از ناهنجاريها از جمله بدحجابي يك دانهاش هم زياد است و بحث روي كميت آن نيست كه مثلا فلان درصد جامعه بدحجاب هستند، بايد قاطعانه با معاندان حجاب برخورد شود.
خانم شیرین عبادی ادعای «حقوق بشر» شما قلابی است
خانم شیرین عبادی ادعای «حقوق بشر» شما قلابی است
زینت میرهاشمی Zinat_mirhashemi@yahoo.comزمانی که خانم عبادی جایزه صلح نوبل را دریافت کرد به خوبی متوجه نشد که این جایزه سمبلیک است. این جایزه در شرایط خاصی به دلیل احترام به مبارزه و مقاومت بیش از دو دهه زنان در مقابل حکومت استبدادی به وی داده شد. او در روزهای اول به ظاهر پای خودش را از سیاست کنار کشید و ادعا کرد که وارد دعواهای سیاسی و قدرت سیاسی نمی شود بلکه کارش دفاع از حقوق بشر، حقوق کودکان و آزادی است. اما چیزی نگذشت که وی این امر را به فراموشی سپرد. او در دعوای جناحهای حکومتی بر سر قدرت آشکارا از جبهه دوم خرداد دفاع کرد. شیرین عبادی که هدفش دفاع از حقوق بشر بود در برابر اعدام حجت زمانی سکوت اختیار کرد. گویا از نظر خانم عبادی کسانی زندانی سیاسی محسوب می شوند که از خودیها باشند.او به جای دفاع از حقوق کودکان خوزستان که با پاهای کوچکشان روی ثروتی از نفت پابرهنه راه می روند و با شکمهای گرسنه می خوابند، به جای دفاع از سهم کودکان خیابانی از ثروت ملی، از آن میلیاردها دلاری که در ساختن نیروگاههای اتمی صرف می شود و منافعش به جیب آخوندها می رود، با قاطیت دفاع و اعلام می کند که قصد رژیم ایران صلح آمیز است. شیرین عبادی در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد که «ما به هیچ سرباز آمریکایی اجازه نمی دهیم به ایران پا بگذارد، ما تا آخرین قطره خون از کشورمان دفاع خواهیم کرد.» این که جنگ و هر نوع حمله نظامی به ضرر و زیان هر تحول دموکراتیک و مردمی خواهد بود بر کسی پوشیده نیست. این که در یک شرایط جنگی به طور قطع نیروهای بنیادگرا و ارتجاعی تقویت می شوند بر کسی پوشیده نیست و این که جنگ کثیف ترین شیوه اعمال سیاست امپریالیسها و بنیادگراهاست باز هم بر کسی پوشیده نیست. مسلم است که هر تغییر دمکراتیک و مردمی در ایران باید از طریق مردم ایران صورت گیرد. اما هیچکدام اینها که برشمردیم این امر را توجیه نمی کند که خانم عبادی قطره های خون خودش را به نفع یک رژیم استبدادی و مذهبی بر زمین بریزد. وی حتا حاضر نیست از حق اظهار نظر مخالفان استفاده از انرژی اتمی دفاع کند.او جرأت ندارد تا از مزایای جایزه صلح و نیز سفرهای پر هیاهو به گوشه و کنار جهان سود برده و صدای مردم در زنجیر ایران، صدای زندانیان سیاسی و صدای کارگران زندانی را به گوش جهانیان برساند. او تلاشی برای جلوگیری از اعدام فیض الله مهدوی نمی کند اما قصد رژیمی که در رویای ایجاد «اتحاد جماهیر اسلامی» است را صلح آمیز می داند. چرا خانم عبادی از جانب مردم ایران که از حق انتخاب و اظهار نظر محروم هستند می گوید «ما» و «مردم ایران» قطره های خون را تا آخر می دهیم. خانم عبادی با این موضع یکجانبه عملا در جبهه جنگ افروزان جمهوری اسلامی قرارگرفته و در صورت پافشاری بر این موضع حمایت گرانه از استبداد مذهبی حاکم بر ایران، ایشان را باید مدافع جنگ افروزی و توسعه طلبی جنایتکارانی همچون خامنه ای و احمدی نژاد دانست.نقل از سایت ایران نبرد