سال کهنه میرود
گوش کن!
این صدای گامهای سال کهنه است
خش و خش کنان میان برف
پیر وخسته می رود
روی دوش می بردکوله بار رنج روزهای رفته را
لحظه ای درنگ میکند
درتلالو چراغ ها
جای پای لحطه های رفته را نگاه میکند
درسکوت گرم لانه
یک پرنده سربلند میکند
خوابناک
گوش میدهد به گام های سال کهنه زیربارش سپید برف
سربه زیر پردوباره میرود به خواب
شب سپید کرده است
شاخه های کاج را
کوچه راو لانه پرنده راا
درسکوت سرد
برف می کشد
روی جای پای سال کهنه پرده ای سپید را
گوش کن!
این صدای گام های سال تازه است
خش وخش کنان میان برف
میرسد زراه