پایان رژیم به دست سپاه پاسدران ؟يادداشت روز کورش عرفاني
کورش عرفاني
«کپي رايت: اين مطلب ويژه سايت ديدگاه تهيه شده است و بازتکثيرش بدون قيد منبع اکيدا مجاز نيست».
رادیو فردا در گزارشی که ساعاتی پیش منتشر شده است می نویسد : «از آقای بلر سوال شد که آيا بهتر نيست با ايران مذاکره و گفت و گو کرد، که وی در پاسخ گفت:«ما بسيار خوشحال می شويم بتوان با مقامات ايران گفت و گو کنيم و مشکلی برای گفت و گو هم نداريم. مسئله اين است که درباره چه بايد گفت و گو کنيم»."
[1] بلر تاکید کرده است که :« ايران دچار اشتباه بزرگی در محاسبه شده است".
[2] اما آیا رژیم می توانسته است به محاسبه ی دیگری هم دست بزند و طور دیگری نیز عمل کند ؟ برای یافتن چرایی رفتار ایران اگر نخواهیم خیلی به عقب باز گردیم می توانیم به آخرین انتخابات ریاست جمهوری رژیم رجوع کنیم. آنجا که برخلاف بسیاری از انتظارات، که رفتاری معقول برای بقای رژیم را در انتخاب رفسنجانی می دید، احمدی نژاد به این مقام دست یافت. در یک دستگاه محاسبه ی منطقی، احمدی نژاد بدترین انتخاب برای رژیم بود و این بدترین گزینه بود که روی داد. این که نظام های سیاسی همیشه درست ترین گزینه ها را برای بقای خویش مدنظر قرار می دهند دیدی واقعی نیست. این امر در ارتباط مستقیم است با ماهیت دمکراتیک نظام ها. اگر دمکراسی را بهره گرفتن نهادینه از خرد جمعی بدانیم دراین صورت می توان گفت هر چه یک نظام سیاسی دمکراتیک تر باشد شانس آن برای اتخاذ تصمیمات منطقی بیشتر است؛ به همان ترتیب که هر چه یک نظام از دمکراسی، یعنی از تاثیر پذیری نهادینه از خرد جمعی، دور باشد احتمال رفتن به سوی گزینه های ضد عقلایی و نامناسب در آن بیشترمی شود.
[3]رژیم جمهوری اسلامی به عنوان یک ساختار غیردمکراتیک نمی تواند همیشه به سوی منطقی ترین گزینه ها برود. از همین روی نیز از زمانی که سپاه پاسداران با یک کودتای انتخاباتی مجلس و ریاست جمهوری کشور را در دست گرفت به راحتی بسیاری از مکانیزم های کنترل در درون نظام را کنار و یا دور زد و با جلب حمایت ولی فقیه توانست انتخاب های رادیکال خویش را به عنوان انتخاب های کل نظام مطرح و اجرا کند. از اینجا به بعد باید دید که این انتخاب ها چه هستند و چه عوارضی برای رژیم خواهند داشت. در اینجا فرصت نیست که به تمامی گزینه های دولت سپاهی بپردازیم اما تنها با در نظر گرفتن استراتژی مطرح شده درباره ی پرونده ی فعالیت های هسته ای رژیم می توانیم تصور کنیم چه آینده ای در انتظار رژیم و به تبع آن در انتظار کشور است.
بازگشت ناپذیر شدن تصمیم ها
درعلوم اجتماعی پدیده های پویای سیاسی و اجتماعی در قالب یک فرایند
[4] بررسی می شود. فرایند عبارت است از مسیر شکل گیری یک پدیده – یا یک واقعه- که تحت تاثیرتصمیمات انسانی و عوامل بیرونی تعیین می شود. فرایند از مراحلی تشکیل شده است که یکی بعد از دیگری می آیند و با همدیگر نوعی رابطه ی آشکار یا ضمنی علت و معلولی دارند. ویژگی فرایند این است که از یک مرحله به بعد به موقعیت «غیر قابل بازگشت»
[5] و «یا نا متوقف شدنی» می رسد. تا فرایندی به این مرحله نرسیده است امکان متوقف ساختن یا بازجهت دهی آن وجود دار ؛ بعد از آن چنین کاری ناممکن است و هرتلاشی برای ترمیم مسیر، تنها به روند در جریان شتاب می بخشد اما آنرا متوقف نمی کند و فرایند فوق تا انتهای سرنوشت خویش، خوب یا بد، پیش خواهد رفت.
بنظر می رسد که فرایند تحول پرونده ی اتمی نیز برای رژیم ایران در روزهای گذشته به چنین مرحله ای رسیده باشد. نمود این نکته را دراین اظهار نظر احمدی نژاد دیدیم که گفت قطار هسته ای ایران «در حال حرکت است و ترمز و دنده عقب ندارد، چون ما ترمز و دنده عقب را کنده و دور انداختیم.»
[6] آنگاه وزیر امور خارجه ایران، منوچهر متکی، اظهار داشت که ایران برای همه ی احتمال ها ازجمله برای جنگ آماده است. و امروز نیز وی تاکید کرد که : «ایران هرگز روند غنی سازی اورانیوم را متوقف نخواهد کرد.»
[7]این فرایند که برای رژیم به مرحله ی غیر قابل خود بازگشته است واکنش ها و نتایج مشخصی را در برخواهد داشت. نخستین آنها قطعنامه ی دوم شورای امنیت دراین باره است که احتمال می رود از قطعنامه 1737 قاطع تر و دربرگیرندهی مجازات هایی شدیدتر درزمینه ممنوعیت سفرهای خارجی مقامات بلند پایه ی رژیم، تحریم تسلیحاتی و سخت گیری های مهم در زمینه ی صادرات به سوی ایران باشد. به عبارتی اقتصاد ایران و نیز حیات سیاسی رژیم با مشکلات جدیدی مواجه خواهد شد.
اگر این موقعیت جدید را به عنوان چشم اندازی میان مدت برای ایران بنگریم باید بگوییم که سال 1386 سال بسیار سختی برای اقتصاد ایران و برای جامعه ی ایران خواهد بود. ما شاهد رشد کمی و چه بسا کیفی اعتراضات کارگری، معلمان، بازنشستگان, بیکاران و فقرا خواهیم بود. امری که شرایط سیاسی را دچار تشنج خواهد کرد و می تواند دانشجویان را وارد صحنه ی مبارزاتی سازد.
از سوی دیگر، اپوزیسیون خارج از کشور نیز می تواند با هرچه فعال شدن خویش فشارهای تازه ای را در سطح بین المللی بر رژیم وارد سازد و عرصه را بر مانوورهای سیاسی، لوبی ها و تیم های تروریستی اعزامی جدید رژیم تنگ کند.
با یک جمع بندی درمی یابیم که رژیم ایران به نوعی محاصره دچار شده است که می رود او را در دام فعالیت های هسته ایش فرو برد. اما فراموش نکنیم که این رژیم فقط به خاطر پرونده ی اتمی اش نیست که رو به بن بست می رود. جمهوری اسلامی درعرصه ی اقتصاد کلان نیز خطاهای محاسباتی استراتژیکی مرتکب شده است که اقتصاد دولتی را به سوی تنگناهای غیر قابل جبرانی میکشاند. کارشناسان بر این باورند که اقتصاد ایران به طور غیر رسمی ورشکسته است.
[8] تنها در یک مورد بیان شده که درعرصه صادرات به ایران، اروپا چیزی نزدیک به 15 تا 20 میلیارد دلار از سوی موسسات اعتباری خود بابت ورود کالاهای اروپایی به رژیم اعطا می کرده است، قرار است در قطعنامه ی جدید این امتیاز مهم اقتصادی زیر سوال رود.
[9] شریان های اقتصادی رژیم در دست سرمایه داری جهانی است و اگر تحریم نفتی ایران عملی شود دولت احمدی نژاد حتی در تامین نان مردم با مشکل مواجه خواهد شد.
رژیم ایران که با تیم جدید سپاهیان در قدرت، کشور را با سیستم پادگانی اداره می کند به زودی در مقابل پیچیدگی خطرساز اوضاع مجبور خواهد بود به تصفیه حساب های سخت داخلی دست زند. کنار زدن باند حاکم، که صاحبان قدرت نظامی در ایران هستند، جز از طریق یک پاکسازی خونین ناممکن خواهد بود. چند تلاش پیاپی برای حذف فیزیکی احمدی نژاد نمودی است از آغاز این پاکسازی.
[10] اما نباید فراموش کرد که مافیای سپاه نیز می تواند دربرابر جناحی که می خواهد، با حذف سپاه سالاری، راه را برای مذاکره با غرب باز کند واکنش تندی از خود نشان دهد و با حرکتی شبه کودتایی تحت عنوان مبارزه با مفسدین یا خائنین دست به پاکسازی از نوع بدتری بزند. احمدی نژاد به طور مستقیم کسانی را که در پیشبرد پروژه ی اتمی رژیم در داخل نظام کارشکنی کنند با عنوان خائنین مورد تهدید قرار داده است.
[11]اما در کنار این موقعیت انفجاری خطر روزافزون جنگ را از یاد نبریم. سیاست های تنش آمیزغیر قابل کنترل همیشه به سوی نزاع می روند. جنگ ادامه ی منطقی این سیاست غیر منطقی رژیم است. جنگی که بی شک حذف رژیم را به بهای نابودی ایران با خود همراه خواهد داشت. اسرائیل و لوبی یهود برای آغاز این جنگ و نابودی دراز مدت ایران دست به هر دیوانگی خواهند زد.
به عنوان نتیجه گیری باید گفت که سرانجام آنتی تز رژیم از دل خودش و در قالب دولت سپاه پاسداران بیرون آمده است. این دولت می رود با مدیریت پادگانی خویش و انباشت تصمیم گیری های پر خطا حیات رژیم و بقای ایران را زیر سوال برد. اینک این با ما ایرانیان در داخل و خارج از کشور است که از این بندبازی اجباری رژیم بر لبه ی پرتگاه استفاده ی هوشمندانه کنیم و با هل دادن رژیم به قعر دره ی تاریخ، کشورمان را نجات دهیم. برای این منظور هیچ ابزاری بهتراز وارد ساختن فشار و ضربات کاری به رژیم در درون و بیرون ایران نیست : در داخل کشور باید دست به تظاهرات، تحصن، اعتصاب، کارشکنی، خرابکاری در دستگاه دولتی، حرکت های ایذایی و تخریبی و عملیات قهرآمیز برعلیه مراکز و مهره های رژیم زد و در خارج باید با اتحاد نیروهای سیاسی همگون و شکل دهی به یک آلترناتیودمکراتیک وفراگیر با حرکت هایی مهم مانند راهپیمایی های عظیم، تحصن و یا تسخیر سفارتخانه های رژیم ضربه های کارآ بر رژیم ضد انسانی وارد سازیم. فراموش نکنیم یگانه امکان پرهیز از جنگ خانمانسوز در راه، سرنگون ساختن نظام جمهوری اسلامی پیش از آغاز آنست.
* *
[1]http://www.radiofarda.com/Article/2007/02/27/f5_blair_iran_miscalculation.html
[2]http://www.radiofarda.com/Article/2007/02/27/f5_blair_iran_miscalculation.html
[3] بسیاری باتلاق کنونی آمریکا در عراق را ناشی از اتخاذ تصمیمی می دانند که بر اثر نبود مکانیزم های واقعی دمکراتیک در ساختار قدرت در این کشور بخصوص بعد از 11 سپتامبر و تصویب قانون مجوز جنگ در سال 2002 توسط کنگره ی آمریکا می دانند.
[4]Process
[5]Irreversible
[6] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/02/070225_an-ahmadinejad.shtmll
[7] تاکید از من است. http://www.radiofarda.com/Article/2007/02/27/f4_uranium_industrial.html
[8] http://www.jsmineset.com/cwsimages/Miscfiles/4034_iran.pdf
[9] http://www.lexpress.fr/info/infojour/reuters.asp?id=38364&1807
[10] http://www.peiknet.com/1385/01esfand/05/page/ahmadi01.htm
[11] نقل از بی بی سی : « محمود احمدی نژاد با اشاره به اینکه سیاست های هسته ای ایران توسط رهبری ایران تدوین شده گفت که مسئولان باید این سیاست ها را به اجرا بگذارند و دشمنان را مایوس کنند و ما دست های خائنان به کشور را قطع خواهیم کرد.» http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/02/070225_an-ahmadinejad.shtml